اعتراف میکنم کلاس سوم راهنمایی بودم . زنگای علوم به صورت گروهای ۶ نفری مینشستیم . هر گروه هم یه اسمی داشت . یکی از بچه های گروه خیلی اذیتم میکرد . اسمش مهری بود منم قسم خوردم یه روز حالشو بگیرم
یه روز که معلممون گروه ها رو صدا میکرد که ازشون درس بپرسه . من گفتم خدا کنه ار ما نپرسه.
مهری گفت : گه میخوره از ما بپرسه !
منم که دیدم وقتش رسیده گفتم خانوم اجازه ؟
گفت بگو دخترم ؟
گفتم خانوم مهری گفت : شما گه میخورید ازمون درس بپرسید . . .
خلاصه اون سال منو مهری جفتمون علوم صفر شدیم !
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.