یادش بخیر وقتی بچه بودیم میرفتیم عید دیدنی خونه فامیلامون
آخرش که میخواستیم از اونجا بیاییم منتظر عیدی بودیم
اونام نمیدادن ما هم فکر میکردیم شاید یادشون رفته
مجبور میشدیم دو سه بار بند کفشمونو باز کنیم تا شاید فرجی بشه
شوهر : خانوم ! غذا آمادس ؟
همسر : هنوز نه باید یه کمی صبر کنی !
شوهر : پس من میرم بیرون یه چیزی میخورم و برمیگردم !!
همسر : لطفا فقط ۵ دقیقه صبر کن !
شوهر : یعنی غذا ۵ دقیق دیگه آمادس ؟!
همسر : نه دیگه ! من ۵ دقیقه دیگه آماده میشم بریم بیرون
میگن تو بهشت سر کلاس استاد هی میگه خسته نباشید !
دانشجوها میگن خسته نیستیم بقیه درسو بگو دیگه
یکی اومد با احساساتم بازی کرد ،دو هیچ بردمش!!!!
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻻﺯﻣﻪ ﮐﻪ ﺗﮑﻠﯿﻔﺘﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﯽ ، ﺭﻭﺩﺭﻭﺍﯾﺴﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭﯼﮐﻨﺎﺭ ﻣﺜﻪ ﯾﻪ ﮐﻮﻩ ﻗﻮﯼ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻗﺎﻃﻊ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﻟﭗ ﺗﺎﭖ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﯼ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ...
من هروقت مي دوئم که به اتوبوس برسم ولي نمي رسم
همينطور به دويدن ادامه ميدم که فکر نکنن ضايع شدم:)))
يه بار سه ايستگاه دويدم :|
این داستان عاشقانه کمی طولانیه اما زیباست
دوست داشتین برین ادامه مطلب..............
داستان عاشقانه امیر و مریم ( واقعی )
سرِ کلاسهای دانشگاه اگه یه پسر عطسه کنه، واکنش حضار : هیشششش
حالا اگه یه دختر عطسه کنه :
عافیت باشه
ایشالا خیره
دستمال برسونید به خانــم
بخاری ها رو روشن کنید
عــآآآغــآآآ خـــُـــ اون پنجره رو ببند یخ کردن همه
دختره حدودا 90 کیلو وزن داره
رفته مانتو بخره یه مانتو پوشیده به زور دکمه هاش بسته میشه
برگشته میگه این خوب نیست چاق نشونم میده
فـروشـنـده :|
حـسـین رضـازاده :|
تـانک :|
نـهـنگ :|
مـن :|
بـازم مـن :|
دوربیـن :|
مـن رو بـه دوربیـن :|
چند وقته خواب میبینم که زمین از هم باز شده و من دارم غل میخورم بیوفتم توش همین که به لبش میرسم بیدارمیشم که مصادف میشه با رسیدن من به لبه ی تخت
نه خدایی واسه چی بیدار میشم?
بیدارمیشم تاباچشام ببینم چجوری باصورت میام رو زمین?
نه آخه این انصافه?
با اون شدتی که مامان بزرگم تو ماشین من آیت الکرسی میخونه ! عبدالباسط تو ختم باباش اونجوری قرآن نخونده
آقا ما ۲ بار اون شعر هیچکسو خوندیم مامانم شنید ! تا یه ماه میخواس منو بیدار کنه صدام میکرد میگف : پاشو تو یه آشغالی باهات کار دارم !
آدم باس دلش پاک باشه ، حموم و اینا همه بهونست …
اگه مثل من تنهایید..
اگه مثل من بیکارید ..
اگه مثل من مرض دارید ..
یه قرص جوشان بندازید تو تنگ ماهی قرمزا ، اونا هم براتون هلیکوپتری میزنن ..!
انقده حال میده
.
کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست
یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست
برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست
ایرانی : انگار شما تا حالا دیال آپ کار نکردید!!!
توی دروازه! گل رو لیونل طلایی میزنه!!
حیفه که به این بازیکن بگیم مسی!!!
[سرهنگ علیفر - گزارش بازی آرژانتین برزیل]
.
خطرناک ترین جای دنیا میدونی کجاست؟
مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و درش هم قفل نمیشود …
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه !
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی !
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !
رفتم تو دکه روزنامه خبر بخرم
یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟
مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !
من
جومونگ
ادیسون
روزنامه خبر
آدامس شیک
و ........
ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم
میگه : با این بازش کنم ؟!!!
میگم پ نه پ !!! روش رلست کلیک کن!
اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!
دقت کردین شعور اگه خریدنیم بود بعضیا از کنارش رد میشدند
بازم نمی خریدند؟؟
چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه ؟
.
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)
در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|
حالا می فهم،
ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!!
اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه
تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!
.
دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن
بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟
پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو
هیچی دیگه پسره نذاشت اسمشو بدونم برگشتم خونه
.
موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟
مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟
مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !
یعنی عشق میچکه ها !
خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی ؟ منم گفتم نه !
میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه !
تعجب نکنین دختره اومد خواستگاریم
.
دقت کردین ؟
اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن
آهنگ خز شده و ضایعِ “اگه یه روز بری سفر” میباشد
پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید
ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم
گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره
گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟
شب رفتم خوابیدم حال نداشتم دوباره پاشم برم کولر رو خاموش کنم به بابام اس ام اس دادم : بابا کولر رو خاموش کن .
جواب داده : شما ؟!
ﺭﻓﺘﻢ ﻗﺼﺎﺑﯽ ﺩﻭ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﺮﯾﺪﻡ ، ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﻮﻣﺪﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﻃﻮﺭﯼ نیگاه میکردن انگار پراید خریدم !
.: Weblog Themes By Pichak :.